جامعه شناسی و مربی گری

_


انگار راه و رسم جهان این است که گاه باید تن و جانمان زخمی شود، تا به درکی عمیق و حقیقی از خودمان و جهان اطرافمان برسیم. "چاقی" و تجربه سختِ تلاش برای لاغر شدن که نتیجه‌ای جز افسردگی و خستگی جسم نداشت، مانند زخمی بود که ما را از توهم الگوهای تکراری بیرون آورد تا "درد مشترک" را ببینیم و بشنویم و آن را با دیگران درمیان بگذاریم. اسم این فصل از قصه ما "جامعه شناسی و مربیگری" است. دعوت می‌کنیم در این فصل همراه ما باشید

 

It seems in this world, sometimes our psyche and body have to get wounded to gain a deep and truthful insight into ourselves and the surrounding world. “Obesity” and the hard experience of attempting to get thin, which led to nothing but depression and fatigue, felt like a wound that pulled us out of the delusion of repetitive patterns to see the “common pain”, to hear it, and to share it with others. The title of this chapter of our story is “sociology and coaching”. Please join us in this chapter