نسرین و نسترن
در این رشته هم تا انتخابی تیم ملی رفتیم اما وقتی بر سر دوراهی انتخاب مسیر دانشگاه یا ورزش حرفه ای رسیدیم، خانواده تشخیص دادند آینده و خوشبختی ما در انتخاب مسیر دانشگاه است. همه آن شور و اشتیاق و تحرک متوقف شد و ما خانه نشین شدیم تا برای کنکور درس بخوانیم و آماده شویم.
تا آن زمان تمام تمرکز ما بر “بدن” بود. اما می دانستیم نیاز داریم بر روی “ذهن” هم تمرکز کنیم و آن را بشناسیم. پس رشته فلسفه را انتخاب کردیم. ترک کردن ورزش و نشستن و درس خواندن منجر به “اضافه وزن” شد. از نگاه اطرفیان ما چاق شده بودیم و باید لاغر می شدیم. تنها پیشنهاد دیگران برای لاغر شدن، رفتن به باشگاه و انجام تمرینات سنگین بود. ساعتها راه رفتن روی تردمیل و پیروی از دستورالعمل های تکراری که برای همه یکسان نوشته می شد با این وعده که همه به اندامی زیبا برسند.
اما این راه ما نبود! بدن ما از تکرار تمرین های سنگین و بی نتیجه آسیب دید و ذهن ما از قضاوت مدام خسته افسرده شد. این تجربه سخت ما را به دریافتی مهم رساند:
باید شیوه سلامتی خودمان را خلق کنیم
به این ترتیب از الگوها رها شدیم و آزادانه به راه و روشی رسیدیم که بتوانیم در عین شادی، جسمی سالم داشته باشیم. می خواستیم این دریافت را با دیگران در میان بگذاریم.
پس مربی گری را شروع کردیم
مربی گری و تعامل و همراهی با زنان، دید ما را نسبت به جامعه بازتر کرد. دیدیم اگر می خواهیم تغییری ایجاد کنیم، باید شناخت بهتری از اطراف خود داشته باشیم؛ پس در مقطع کارشناسی ارشد، جامعه شناسی را انتخاب کردیم و این بهانه ای شد تا برای تحقیق، به بسیاری از باشگاههای شهر سر بزنیم و از نزدیک با بانوانی که به باشگاه می روند صحبت کنیم. شنیدن حرف بانوانی که به باشگاه می رفتند این واقعیت را برای ما روشن کرد که تلاش برای چاق یا لاغر شدن سریع و داشتن اندامی زیبا (زیبایی ای که رسانه ها تبلیغ می کنند) نه تنها به افراد کمک نمی کند تا تنی سالم و ذهنی شاد داشته باشند، بلکه در بیشتر مواقع موجب سرخوردگی و افسردگی و آسیب جسمی می شود.
ما درد مشترک را شناخته بودیم پس نمی توانستیم بی تفاوت از کنار آن بگذریم و کاری نکنیم. حالا دیگر مربی گری برای ما فقط یک حرفه نبود. تعهدی بودم که تصمیم داشتیم پای آن بایستیم و به اندازه توانمان تغییری هرچند کوچک در نوع نگاه بانوان هم میهن خود نسبت به سلامتی و شادابی ایجاد کنیم.
همه شکست ها و موفقیت هایی که در زمینه ورزش حرفه ای داشتیم، پژوهش هایی که در حوزه فلسفه و جامعه شناسی انجام دادیم، دوره های تخصصی که در حوزه مربیگری و هدایت فردی گذراندیم و همچنین 17 سال برگزاری دوره های ورزشی و هدایت فردی برای بانوان، پشتوانه ای ارزشمند شد تا بتوانیم مسیر تازه ای برای رسیدن به تعادل جسم و جان طراحی کنیم.
در ابتدا نمی دانستیم راهی که در آن قدم بر می داریم ما را به چه مقصدی خواهد رساند اما به این باور داشتیم که:
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
دل به راه دادیم و حالا خوشحالیم و سپاسگزار که سرانجام به مقصد رسیده ایم. دوآن مقصد سفر طولانی ای بود که از شش سالگی شروع شد. مقصدی که خود شروع سفر دیگری است.
حالا کوله بارمان را بسته ایم، برنامه سفر را نوشته ایم، آماده حرکت هستیم شوق داریم برای همسفر شدن با همراهانی که اهل سفر هستند. اگر اهل سفر هستید با ما همسفر